مش ترنم در خانه
شنبه صبح طبق قرار قبلی من و فرشته و مهدیه و دو تا خاله ها ترنم و مامان جون و خاله مریم رو تنها گذاشتیم و به سمت سرزمین موجهای آبی حرکت کردیم.وقتی ب اونجا رسیدیم فهمیدیم که اینجا اصلاً یه دنیای دیگس.... سرزمینی پر از شور و هیجان. با وجود اون همه ترسی که وجود داشت ولی اصلا دلم نمی خواست که اونجارو ترک کنم ولی به خاطر ترنم نگران بودم و می گفتم شاید مامانینارو اذیت کنه، خلاصه فرشته و مهدیه موندن و ما برگشتیم.وقتی به هتل رسیدیم خاله مریم گفت که ترنم دختر خوبی بوده و اذیت نکرده و لازم نبوده که ما برگردیم ولی مامان جون لو داد که ترنم صبح خیلی گریه کرده و خاله مریم مجبور شده اونو ببره بیرون بچرخونه تا خوابش ببره عصر که فرشته و مهدیه برگشتن ترنم رو...
نویسنده :
فاطمه
13:31