از شیر گرفتن ترنم
از اینجا که من 4 ماهه نتونستم حتی یک کلمه برای ترنم بنویسم باید متوجه شید که چقدر تو این مدت منو اذیت کرده توی چند ماه اخیر واقعا از دست ترنم عاصی شده بودم البته در همین راستا اقدامات بسیاری هم انجام شد مثلا اینکه یه مدت اونو هر روز می بردم خانه اسباب بازی یعنی حدودا یک ماه قبل از عید همش کارم این بود که صبح ها ترنم رو به خانه اسباب بازی ببرم و بعدش خودم بیام خونه و کارهامو انجام بدم بعد از عید هم که دیگه صبح و بعد اظهر خانم همش بیرون تشریف داشتن البته مامانش هم که تازه ماشین خریده و هرروز عصر می بردش بیرون و اما چی شد که ما تصمیم گرفتیم ترنم رو از شیر بگیریم.. جونم براتون بگه که خانم خانما تو زمانی که خونه بودن همش دست مبارک مامانرو...
نویسنده :
فاطمه
20:35