، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

ترنم مهربانی

مش ترنم در طرقبه

1390/3/13 13:06
نویسنده : فاطمه
134 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه صبح قرار بود که با عمو احمد و خاله فرشته و مهدیه بریم طرقبه اما از اول صبح که بیدار شدیم ترنم ساز بد قلقی رو زد و من واقعاً وحشت کردم که اگه با این وضعیت بریم بیرون چی می شه اما با اصرار زیاد اونا با سلام و صلوات از هتل بیرون رفتیم.وقتی به نزدیک حرم رسیدیم متوجه شدیم که از اونجا برای طرقبه اتوبوس هست.راستش اول خیلی ترسیدم، با بچه-  تو اتوبوس، تا طرقبه، اما تو رو در بایسی اونا مجبور شدم که سوار شم.خلاصه اتوبوس راه افتاد و خدارو شکر ترنم نق نق رو فراموش کرد یه کمی که گذشت با یه دختر خانمی تو اتوبوس آشنا شد و شروع کرد به خنده و شادی و قهقهه زدن.الحمدالله همه چیز تا اینجا خوب پیش رفت، حدوداً یک ساعتی توی راه بودیم آخرای مسیر بود که ترنم شیر خورد و وقتی پیاده شدیم اون خواب بود. اول بچه ها تصمیم گرفتن برن بازارچه اونجارو ببینن که در اونجا من و مهدیه روی هم سه تا چادر گل گلی خوشگل خریدیم و قرار شد که دیگه خواستگارارو دعوت کنیم تا بیان خونه مهدیه اینا.برای ترنم هم یه پاپوش پوستی خوشگل خریدیم.بعد از اونجا به طرف باغ پونه که در همون محل بود سرازیر شدیم.محله جالبی بود انگار داشتیم وارد یه دره می شدیم چون همش به طرف پایین می رفتیم،بالاخره به یه پارکی رسیدیم که اسمش باغ ارم بود و وارد اونجا شدیم و به قول فرشته اطراق کردیم. خداروشکر ترنم خانم از دیدن طبیعت خرمست شده بود و نق نق های صبحش رو فراموش کرده بود حالا بیا ببین که چجوری میوه می خورد انگار که اصلاً تو عمرش میوه نخورده خوشمزهخاله اینا که بواسطه صبح نگران بودند همش زنگ می زدن و می پرسیدند که ترنم داره چیکار می کنه و ما هم می گفتیم ترنم در حال بازی کردنه. باغ پونه هم در جوار همون باغ ارم بود اونجارو هم دیدیم ولی دوباره برگشتیم سر جای اولمون و رفتیم تو قسمت رستورانش تا نهار بخوریم بالاخره یه غذا سفارش دادیم و افتادیم سرش و خوردیم.نیشخند

بعد از نهار موقع برگشت متوجه شدیم که یه خبرایی هست وقتی ترنم رو باز کردیم با صحنه بسیار بسیار .......مواجه شدیم به طوری که مگس های اون منطقه همه به دور ترنم جمع شده بودن حتی یدونه تلفات هم داشتن(گیر کرده بود).بعد از اینکه شکم ترنم خانم به طور کامل خالی شد در مسیر برگشت رفتیم و معجون انار خوردیم.چه معجونی.......خوشمزه

ترنم از همه قسمتای معجون از جمله ژله انار بستنی انار. یخ در بهشت و بقیه قسمتها خورد......خدا به خیر کندزبان

دوباره با اتوبوس به هتل برگشتیم و یه دوش گرفتیم و رفتیم حرم اما خیلی زود برگشتیم چون ترنم خیلی جیغ جیغ کرد و مجبور شدم زود به خونه برش گردونم.(به قول فرشته ترنم از حرم و دعا و اینا زیاد خوشش نمی یاد بیشتر طبیعت رو دوست داره.)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)