بدون عنوان
وای از دست تو دختر شیطون که حتی به من فرصت اینجا اومدن هم نمی دی از بس که بی خوابی همین الاناس که بازم بیدار بشی و من مجبور بشم برم.
ببین این همه مامانا میان اینجا خاطرات دختراشونو می نویسن بذار منم بیام دیگه، از همه بدتر اینکه اصلاً غذاام نمی خوری و همینطور کوچولو موندی تازه هفت کیلو و دویست گرم شدی البته به خاطر اینم هست که از شمالی که بدون بابات رفته بودیم برگشتی مریض شدی و تازه دندونای بالاتم داره در میاد.آره هفته پیش که بدون بابات با دایی و مامان جون و خاله اینا رفتیم ویلای دایی دلت برا بابات خیلی تنگ شده بود و وقتی بابایی تلفن میکرد پشت تلفن چه کارا که نمی کردی تو وروجک بلا.
الان دیگه وقتی بابات میاد تو بغل مامانی قرار نداری که بری بغل بابا امیرت آخه میگن دختر بابایی میشه اما نه اینقدر دیگه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی