وقتي ترنم بزرگ شد و ديگه نيازي نداشت كسي او را همراهي كنه

عليرغم شيطنت هاي بسيار زياد ترنم و ريخت و پاش هاشو و لجبازي و بهونه گيري هاش فوق العاده دختر با محبت و احساساتي هم هست به طوري كه كوچكترين ناراحتو و غم رو تو صورت من متوجه ميشه و سعي داره كمك كنه تا اون بر طرف بشه اين اخلاقش متاسفانه به خودم كشيده خر احساساتيه بچم طفلي....

 ترنم الان تبديل شده به يه دختر كاملا مستقل كه خودش مي ره دستشويي، خودش رو مي شوره دستاش رو مي شوره مسواكش رو خودش مي زنه البته همه اينها با دنگ و فنگاي خودش همراهه ها ... اين كه از صبح تا غروب دستشويي نمي ره و به زور بايد بفرستيمش دستشويي و اينا ديگه..حالا زيادم بچمو ضايع نكنم اينجا....

كاملا قد و خود سر به طوري كه حرف حرف خودشه حرف هيچ كسي رو قبول نداره اگه ميگه تو بازي من بايد مامان باشم يعني همين يعني اينكه اكرم خاله سكين ،زن عمو مريم و هر كس ديگه اي هم كه باشه بايد دختر اون بشن.

از وقتي ميرم سر كار هم خدارو شكر بچم به راحتي با اين موضوع كنار اومده و پيش مامانينا مي مونه البته به غير از روزايي كه بد خواب باشه كه مامان جونشو كلافه مي كنه.

غذا خودنش طبق معمول هميشه با رشوه او ،تشويقو دعوا و گريه همراهه... وزنشم كه چندان توفيري نمي كنه هميشه دورو بر 11و12 مي چرخه..

خلاصه جونم براتون بگه كه اين دختر دشوار ما سه و نيم ساله هم شد ولي آروم نشد. عيبي نداره خدارو شكر كه تنش سالمه و در حال بازي الحمدالله...........

خدايا ازتون ممنونم بابت اين دختره مهربوني كه به من عطا كرديش.شايد بعضي وقتا از سر عصبانيت بلند صدات مي كنم ولي اونارو نشنيده بگير قربونت برم.