، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

ترنم مهربانی

بدون عنوان

جيش: شير هامانا:اؤ اونا باباي من: بابايي منه مامان من: ماماني منه ليليا:ايليا مهتي:مهىي  جيشه: جيش ىارم مسته: ذسته مستني: بستني مرتض:مرتضي تاب تاب باؤي: تاب باؤي
21 تير 1391

عملکرد تفکر در کودکان زیر 2 سال

  آیا تاکنون از خود سؤال کرده‌اید نظام ذهنی و عملکرد آن، تفکر، به عنوان یکی از شاخصه‌های مهم موفقیت چگونه عمل می‌کند؟ و آیا عملکرد ذهن از دوران کودکی تا بزرگسالی ثابت است؟ به عبارت دیگر آیا کودکان همانگونه می‌اندیشند که بزرگسالان؟ آیا کودکان قادر به درک و فهم مسائل بزرگسالان هستند؟ چرا کودکان متعلق به گروه‌های سنی خاص، تمایل به شنیدن و خواندن داستان‌ها و مطالب خاصی دارند؟ آیا شیوة تفکر کودکان می‌تواند در به‌کارگیری روشهای مناسب آموزشی موثر باشد؟به‌کارگیری روش‌های مناسب تا چه حد در کسب موفقیت‌های فعلی و بعدی افراد مؤثراست؟ و... طی قرون متمادی، اندیشمندان بر آن ...
21 تير 1391

20 ماه بعد از تولد

کشف استعدادهاي پنهان كوچولو در منحني‌هاي رنگي كوچولو در 20 ماهگي با ترسيم خطوط افقي، عمودي و تمايز قائل شدن ميان اين خطوط و منحني‌ها والدين خود را شگفت‌زده مي‌كند، در اين سن هنرمند كوچولوي خانه، دوست دارد ساعاتي از روز را صرف نقاشي كشيدن كند و اصلاً دوست ندارد خواهر يا برادر بزرگ‌تر يا حتي پدر و مادرش به او كمك كنند. اگرچه ترسيم اين خطوط ممكن است از ديدگاه بزرگ‌ترها ساده و ابتدايي به نظر برسد، اما نقاشي‌هاي كوچولو علامتي از رشد و تكامل ابعاد مختلف ذهني كودك است. مهارت‌هاي حركتي استفاده از انگشتان دست براي گرفتن مدادرنگي‌ها و ترسيم نقش‌ها، علامت رشد و تكامل مهارت‌هاي حركتي كوچولو اس...
17 خرداد 1391

از شیر گرفتن ترنم

از اینجا که من 4 ماهه نتونستم حتی یک کلمه برای ترنم بنویسم باید متوجه شید که چقدر تو این مدت منو اذیت کرده توی چند ماه اخیر واقعا از دست ترنم عاصی شده بودم البته در همین راستا اقدامات بسیاری هم انجام شد مثلا اینکه یه مدت اونو هر روز می بردم خانه اسباب بازی یعنی حدودا یک ماه قبل از عید همش کارم این بود که صبح ها ترنم رو به خانه اسباب بازی ببرم و بعدش خودم بیام خونه و کارهامو انجام بدم بعد از عید هم که دیگه صبح و بعد اظهر خانم همش بیرون تشریف داشتن البته مامانش هم که تازه ماشین خریده و هرروز عصر می بردش بیرون و اما چی شد که ما تصمیم گرفتیم ترنم رو از شیر بگیریم.. جونم براتون بگه که خانم خانما تو زمانی که خونه بودن همش دست مبارک مامانرو...
16 خرداد 1391

ترنم دردری

امروز بالاخره بعد از 10-12 روز بالاخره روی آرامش رو دیدم....می گید چطوری؟ خودمم نمی دونم فقط جزء عجایب بود که امروز ترنم بعد از بیدار شدن از خواب هوای بیرون به سرش نزد و گریه نکرد... کلاً از روزی که دیگه می می نمی خوره به جای اون هرروز صبح و بعداظهر نیم ساعت بعد از بیدار شدنش دست منو می گیره و می بره جلوی در خونه و می گه دردر.. خلاصه که جونم براتون بگه مامان جون و آقا جونو بابا محمود همه اسیر شده بودن این مدت..... یه شب هم که تا 2 نصفه شب بابا محمودی بیچاره ترنم رو توی خیابون می چرخوند تا بخوابه..... اینو بگم که تو این مدت یکی دو دفعه هم ترنم باز می می خورده البته خیلی خیلی کم... اما هرروز ماشاءالله داره وروجک تر از روز قبل میشه و ...
16 خرداد 1391

مریض شدن خانوادگی

از جمعه شب که از خونه دایینا برگشتیم به ترتیب اول بابایی مریض شد بعد ترنم و آخر هم مامانی از اون مدل مریضیهای ناجور که الان ویروسش اومده و نمیشه اینجا گفت...... از همه بدتر اینکه با این وابستگی شدید ترنم خانم به می می دیگه بیا و ببین که مامان چه وضعیتی داشت با اون مریضی که مدام دل درد داشت........تازه ترنم 12 و 13همین دندونش رو هم مصادف با همین مریضی داره در میاره.......
12 بهمن 1390

یکسالگی ترنم

مامان جان واقعا متاسفم که ١٠ روز از یکسالگیت گذشته و من هنوز نتونستم برات چیزی بنویسم ولی اگر شرایط الان من رو می دونستی حتما بهم حق می دادی کامپیوترم که قاطه قاطه وسطش خاموش می شه خودتم که ماشاله هزار ماشاله چی بگم از دیوار راست بالا می ری خوابم که اصلا نداری تازه وقتی هم که می خوابی فقط وقت می کنم به کارهای خونه برسم می خوام از مامانای دوستات که اینجا وبلاگ می نویسن بپرسم که اونها کی وقت می کنن برای نی نی های شیطونشون بنویسن لطفا نظراتشون رو برای من بفرستن...... خلاصه روز ١٥ ام مهر برات یه جشن تولد کوچولو تو خونمون گرفتیم که همه مهمونامون جوونهای فامیل بودن مثل مهدیه و کوروش،فرشته و میثم و احمد و مهدی ها و الهام و حمید، از این طرف هم مائ...
13 دی 1390

آبگوشت خور

اینه عکسای دختر ما درچهار ماهگیشه، داره استخوان آبگوشت می خوره.آخه دختر ما از اولم عاشق استخوان بود الانم  همین........... ...
13 دی 1390

عکس از ترنم

شاید بپرسید که چرا تازه الان دارم این عکسهارو می ذارم ولی راستش کامپیوترم یه مشکلی داشت و نمی تونستم سایز عکسارو کوچیک تر کنم اگر ترنم بیدار نشه الان بازم عکس می ذارم ولی اگه بیدار شد بعدا بازم می ذارم.
13 دی 1390